غریبانه
عاشقانه های من
درباره ی من:
علاقه های من....
تک استادصدامحمدرضاشجریان عشق آبی من فرهادمجیدی مردخوش قلم مسعودلعلی
اسطوره ی قلبم ناصرحجازی پسرخوش صدا,مرد آرزوهای خوب سنگربان آبی ها مهدی رحمتی استقلالی ها تودلم خعلی جا دارن البته استقلالی واقعی نه استقلالی نما مثل بعضی ها
تنفرات من.... پرسپولیس
یه حرف با شما: امیدوارم لحظه های خوبی را سپری کنید! درضمن اگر من استقلالی ام دلیل نمیشه که با پرسپولیسی ها مشکل دارم و پرسپولیسی ها نباید اینجا بیان..!نه اصلا اینجوری نیست..!من فقط از علایقم گفتم همین زیاد بهتون بر نخوره..!ولی توهین هم نباید بکنید..!
سلاااااااااااام بچه ها من وبم به این آدرس منتقل شد negarblue.blogfa.com یعنی هر کس لوکس بلاگ وب بزنه به خدا پشیمون میشههههههه اهههههههههه سلام من اومدم..!دلم براتون نگ شده بود خصوصا هاني و دينا و رها..!خب الان وقت آپ ندارم فردا ديگه همه چي عوض ميشه....فعلا باييييييييي دوست جوني ها............... استاد شهناز در سال ۱۳۰۰ در اصفهان به دنیا آمد. تقریباً همه اعضای خانواده وی با موسیقی آشنایی داشتند و در رشتههای مختلف هنر از جمله تار، سهتار، سنتور و کمانچه مقام استادی رسید. پدرش شعبان خان علاقه وافری به موسیقی اصیل ایرانی داشت و علاوه بر تار که ساز اختصاصی او بود، سهتار و سنتور هم مینواخت. عموی او غلامرضا سارنج هم از نوازندگان کمانچه بود.
جلیل شهناز از کودکی به موسیقی علاقهمند شد و نواختن تار را در نزد عبدالحسین شهنازی و برادر بزرگ خود حسین شهناز به خوبی ساز مینواخت، آغاز کرد.پشتکار زیاد و استعداد شگرف جلیل به حدی بود که در سنین جوانی از نوازندگان خوب اصفهان شد. شهناز در جوانی با حسن کسایی آشنا شد که این آشنایی آغاز همکاری بلندمدت آن دو بود. جلیل شهناز از سال ۱۳۲۴ در تهران ساکن شد و با رادیو تهران شروع به کار کرد و در بسیاری از برنامهها به عنوان تکنواز شرکت کرد. جلیل شهناز با سفر به تهران و اقامت در این شهر کارمند افتخاری شهرداری شد. این زمان مصادف بود با پخش برنامههای تخصصی موسیقی از رادیو و تلویزیون که جلیل شهناز از تکنوازان بی بدیل این دوران بود. امکانات ضبط و استودیوهای تازه به خدمت گرفته رادیو تلویزیون این فرصت را به او داد تا بتوانند با پنجه و مضراب سحرآمیز خویش دل هر شنونده و بینندهای را تسخیر کند. ضبط برنامههای فراوان و نیز کنسرتهای مختلف با نوازندگان و خوانندگان معروف آن عصر در تهران حاصل این دوران است.شهناز پس از یک دوره بیماری صبح دوشنبه ۲۷ خردادماه در بیمارستان آراد درگذشت..! خیلی دوسش داشتم..!آهنگ هاش واقعا دیوانه کننده بود خصوصا تک نوازی تار.. به گفته ی احسان خواجه امیری یکی از کسانی که باعث شد او در همان کودکی به سمت نوازندگی و موسیقی برود استادجلیل شهناز بود که با پدر وی همکاری های زیادی داشته است..! روحش شاد و یادش گرامی باد..!
فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . .
فرشته گفت : دوست میخواهی یا یه دنیا ؟؟ گفتم هیچکدوم، یه دوست دارم یه دنیاست ..!به سلامتی دوستی که هیچ وقت تنهایم نگذاشت..! این آپ مخصوص یکی از دوستای نازنینمه..! ا مشب صبح خواهد شد. بچه ها من امروز دارم میرم تهران دوباره چند روز نیستم!کلا من هی میرم هی برمیگردم طرف تو آهنگش میگه : چرا خورشید میتابه چرا میچرخه زمین عشق من بگو چرا تو فقط بگو همین خب روانی مگه با گالیله و نیوتــــــــون طرفی ؟! بالاخره من اوووووووومدممم
![]() اطلسی ها را بنفشه ها را قناری ها را به من سپرده ای مرا به که میسپاری؟
این یکی را دیگه واقعا از خودم ننونشتم امیر حسین پسر خواهر منه!خیلی دوسش دارم!درضمن ناگفته نماند که خیییییلی موقع ها منو اذیت میکنه!ولی من با تموم وجودم دوسش دارم!اصلا هر کی این عکسو دیده گفته از چشماش معلومه که فوق العاده شیطونه!به شدت شیطون .به شدت تو غر زدن مهارت داره!خیییلی هم مامانی و چاپلوسه! لحظه ها برایم تلخ میشوند وقتی با اینکه دوستم داری نیستی ببینی اززخم زبون هایی که میشونم از دوری های تو-دلتنگی هایم برای تو دارم میشکنم! نیستی ببینی دارند منو داغون میکنند! اگر بودی........ زندگی به کامم تلخ است اما با یاد تو شیرین میشود هنوز هم فرهاد گونه دوستت دارم شیرینم! (به قلم *نگار*) زهرا جون دیدی من چه قدر حرف گوش کنم؟؟؟؟؟؟؟
|
|